کد مطلب:153775 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:161

جبرئیل برای آدم روضه می خواند
صاحب كتاب درالثمین در ذیل آیه شریفه فتلقی آدم... نقل می كند كه چون خدای متعال اراده فرمود توبه آدم را بپذیرد پرده از جلو چشم آدم برداشته شد و در ساق عرش اسامی خمسه آل عبا را مشاهده كرد و آن ها را بر زبان راند و از جبرئیل پرسید: اینان كیستند؟

جبرئیل آنها را معرفی كرد و سپس گفت خدا را به این اسامی بخوان تا توبه ات را بپذیرد، آدم پرسید چگونه بخوانم، جبرئیل گفت: بگو یا حمید بحق محمد، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمة، یا محسن بحق الحسن و الحسین، و منك الاحسان.

وقتی جبرئیل نام حسین را برد قلب آدم علی نبینا و آله و علیه السلام شكست و سرشكش جاری شد، گفت: برادرم جبرئیل چرا هنگامی كه نام پنجمی را بر زبان جاری نمودم قلبم شكست و اشكم جاری شد؟

جبرئیل گفت: برای این فرزندت مصیبتی روی می دهد كه همه مصائب در پیش آن كوچك و حقیرند.

آدم گفت:ای برادر آن مصیبت چگونه است؟

جبرئیل گفت: یقتل عطشانا غریبا وحیدا فریدا لیس له ناصر و لا معین «او را با لب تشنه می كشند در حالی كه غریب و بی كس و تنها است و یار و یاوری ندارد» و لو تراه یا آدم


و هو یقول: وا عطشاه وا قلة ناصراه حتی یحول العطش بینه و بین السماء كالدخان، فلم یحبه أحد الا بالسیوف و شرب الحتوف فیذبح ذبح الشاة من قفاه و ینهب رحله أعداؤه و تشهر راسه و رؤس انصاره فی البلدان و معهم النسوان كذلك سبق فی علم الواحد المنان فبكی آدم و جبرئیل بكاء التكلی.

«و اگر ببینی ای آدم او را در آن روز كه می گوید: وای از تشنگی و كمی یار و یاور تشنگی چنان بر او غلبه كند كه آسمان به چشمش تیره و تار آید مثل این كه دود فاصله شده است پس هیچ كس او را یاری نكند مگر با شمشیر كه به جانش افتند و او را مانند گوسفند ذبح كنند و سرش را از قفا ببرند و دشمنان پس از كشتن اموالش را غارت نمایند و سرهای او و یارانش را شهر به شهر و دیار به دیار بگردانند و زنانش را اسیر نمایند.

و این چنین در علم خدای واحد منان گذشته است.

سپس آدم و جبرئیل گریستند مانند زنی كه فرزندش مرده باشد [1] .


[1] بحار ج 44 ص 245 - نفس المهموم ص 53.